فیلم interstellar یا میان ستارهای اثر کریستوفر نولان (Christopher Nolan) فیلمی علمی تخیلی است دربارهی مفهوم زمان که کمتر کسی را میتوان یافت که این فیلم را تماشا نکرده باشد. میان ستارهای در همان ابتدای اکران به یکی از فوقالعادهترین و محبوبترین فیلمهای علمی تخیلی تاریخ تبدیل شد. ستارگان بزرگی همچون متیو مک کانهی (Matthew McConaughey)، ان هثوی (Anne Hathaway)، جسیکا چستین (Jessica Chastain)، مایکل کین (Michael Caine) و… از بازیگرانی هستند که جلوی دوربین به هنرنمایی پرداختهاند. از دیگر عوامل بسیار مطرح این اثر میتوان به هانس زیمر (Hans Zimmer) بزرگ اشاره کرد که کار بر روی موسیقی این فیلم را بر عهده داشته است. عموم مردم بر این باور هستند که هانس زیمر بهترین و به یاد ماندنیترین اثر خود یعنی قطعهی S.T.A.Y را در این فیلم خلق کرده است؛ البته نباید از شاهکارهای دیگر زیمر گذشت. ستارگان دیگری نیز در ساخت این فیلم دخیل بودهاند. افرادی مانند لی اسمیث (Lee Smith) در بخش تدوین، هویته ون هویتما (Hoyte van Hoytema) در مقولهی سینماتوگرافی و… نیز در این فیلم درخشیدهاند، اما از درخشانترین ستارگان فیلم مبحثی است به نام زمان که با نمایش مکرر ساعت همیلتون در تمامی سکانسها هنرنمایی میکند. در این مطلب به داستان این برند و فیلم میان ستارهای خواهیم پرداخت.
همانطور که ممکن است بدانید برند Hamilton به یکی از سینماتیکترین ساعتهای جهان مشهور است. این برند در بیش از ۴۵۰ فیلم سینمایی درخشیده و interstellar تنها یکی از درخششهای آن است. در نتیجه در طول ۹۰ سال گذشته همیلتون به لطف ارتباط نزدیکش با تولیدات هالیوود، به عنوان یک برند سینمایی شناخته شده است. همیلتون یکی از محبوبترین ساعتهای کریستوفر نولان است که در فیلم دیگر از این کارگردان یعنی Tenet نیز حضور پر رنگی دارد. همیلتون و شرکت Warner Brothers همراه با Paramount Pictures در ساخت دو ساعت موجود در این فیلم با یکدیگر همکاری کردهاند. طراحی و ساخت ساعت Murph که به همین نام تولید شده است با هماهنگی و نظارت عوامل این اثر پیش رفته و برای فیلم طراحی شده است. متیو مک کانهی در نقش خلبان کوپر در فیلم Hamilton Khaki Pilot Day Date را به دست دارد؛ اما این تنها ساعت همیلتونی نبود که در فیلم ظاهر شد. Hamilton Khaki Pilot Day Date در زمان فیلمبرداری فیلم، یک مدل تولید شده بود؛ اما ساعت Khaki Field Murph که کوپر به دخترش مورفی (مورف) میدهد یک ساعت اختصاصی بود که نامش نیز با وفاداری به کاراکتر فیلم انتخاب شد. در لحظهای واقعاً تأثیرگذار، کوپر ساعت را در حالی که به اعماق فضا میرود، تقدیم به دخترش میکند و قول میدهد که پس از بازگشتش زمانی را که برای هر یک از ساعتهای خود در نظر گرفتهاند مقایسه کنند تا از نزدیک اثرات نسبیت را ببینند. این دو ساعت، تنها پل ارتباطی میان این دختر و پدر هستند. حتی در لحظهای که زمان برای کوپر و مورف معنا و تعریف متفاوتی بر روی زمین و سیاهچالهای پیدا میکند که کوپر در آن گرفتار شده است، این دو همیلتون با عقربهی ثانیه شمارشان تنها زبان مشترک کوپر و دخترش میشوند.
زمانی که کوپر متوجه میشود که در تمام این مدت راهنما و روح مورف بوده است، با کمک تنها ابزارش و آخرین هدیهای که برای دخترش باقی گذاشته است در بعد دیگری از جهان با استفاده از کدهای morse دخترش را آگاه میسازد و کلید این در قفل شده را در اختیارش میگذارد و مسبب نجات بشریت میشود. کد مورس روشی است که در ارتباطات راه دور برای رمزگذاری کاراکترها، با دو مدت زمان و سیگنال مختلف، با نقطه و خط تیره، یا dits و dah استفاده میشود. اگر با دقت بیشتری به این ساعت نگاه کنید متوجه کدهای مورس بسیار ظریفی بر روی عقربهی این ساعت خواهید شد. کوپر با تکان دادن عقربهی ساعت Murph در سیاهچاله، با نقطهها و خط تیرهها توانست با او به ابتداییترین نحو ممکن سخن بگوید. شاید کمی کلیشهای به نظر برسد، اما نولان با استفاده از دو ساعت توانسته است جهان رو به زوالی که در فیلمش خلق کرده است را نجات دهد. هنوز هم عقیده دارید که همیلتون ستارهی این فیلم نیست؟
شاید برایتان جالب باشد که بدانید هانس زیمر بزرگ قطعات موسیقی این فیلم را با توجه به نسبیت زمان و صدای تیک تاک ساعت Murph ساخته است. در قطعهی Tick Tock و در سکانسی که کوپر همراه با پروفسور برند در حال بررسی اولین سیارهی کشف شده هستند میتوانید به وضوح صدای تیک تاک این ساعت را بشنوید. با توجه به اینکه در متن فیلمنامه به مفهوم نسبیت و گذر سریعتر زمان در نقاط مختلف کهکشان اشاره میشود، میتوانید در این قطعه همراهی نتهای موسیقی و سرعت گرفتن آنها را در کنار صدای عقربههای مورف بشنوید. زمان و موسیقی پا به پای یکدیگر در حال حرکت هستند و به مرور در بعد و زمان متفاوتی از زمین قرار میگیرند. زیمر توانسته است با موسیقی و هنرش مفهوم نسبیت زمان را به شیرینتر حالت ممکن به گوشهای مخاطبان هدیه دهد.
همانطور که فیلم به پایان میرسد، ساعت به ستارهی صحنه تبدیل میشود. در آن نقطه بخشی جدایی ناپذیر از ارتباط بین پدر و دختر در زمان، مکان و بعدی متفاوت تنها ساعت و عقربههایش بود. پنج سال بعد از اکران فیلم یک مدل تولیدی Murph همیلتون برای مصرف کنندگان ایجاد شد که از همان زیباییشناسی استفاده میکرد. تا پیش از آن این ساعت تولید نمیشد و تنها در فیلم و کالکشنهای خاص موجود بود. علاوه بر آن، مدل مصرفکننده شامل نشانههای بصری ظریفی (مانند کد مورس بر روی دستها) بود که به روایت علمی تخیلی فیلم ادای احترام میکرد.
طراحی ساعت Murph پیچیدگی ندارد و به همین دلیل است که محبوبیت زیادی پیدا کرده است. طراحی سادهی صفحهی ساعت، رنگ سیاه صفحه و بند چرمی آن که مانند سیاهچالهی کوپر و مورف تاریک و درخشان است و جزئیات بهکار رفته در عقربهها و اعداد، این ساعت بسیار ساده را برای عموم مردم که به دنیای سینما و ساعت علاقه دارند ارزشمندتر کرده است. چاپ کلمه Eureka با کد مورس بر لاک روی عقربهی ثانیه شمار از دیگر جزئیات فوقالعادهی این ساعت است که این مدل را به یک ساعت کلکسیونی تبدیل میکند.
و اما ساعت Khaki Aviation Pilot Day Date که کوپر بر دست دارد کمی از حالت سادگی مدل Murph خارج میشود، اما همچنان وقار و زیباییاش را حفظ میکند. میتوان گفت که هوانوردی اولیه و خلبانی پیشگام که با هواپیما در اوایل قرن بیستم پرواز میکند رفرنس اصلی طراحان این مدل بوده است (البته که ارتباط بین این رفرنس و دلیل انتخاب آن برای کاراکتر کوپر تصادفی نیست). با استفاده از مواد مدرن از جمله فولاد ضد زنگ و کریستال یاقوت کبود، همیلتون توانسته است ساعتی به درخشانی شخصیت کوپر خلق کند. البته H-40 با ذخیره انرژی تا ۸۰ ساعت، هم زیبا و هم جسور بودن این ساعت را نشان میدهد. تقریباً دو برابر استانداردهای بازار!
همیلتون با حضور در فیلمهای بسیاری در دنیای سینما سر و صدا به پا کرده است اما حضور این برند با دو ساعت بسیار خاص و ویژهاش در فیلم interstellar تأثیرگذارترین حضور آن است؛ چرا که مفهوم زمان در این فیلم کلیدیترین بخش روایت است و دو ساعت ذکر شده به عنوان بازیگران فیلم نیز شناخته میشوند و داستان فیلم را به سر انجام خود میرسانند. با توجه به همکاریهای متعدد همیلتون در فیلمهای کریستوفر نولان و کمپانی Warner Brothers، انتظار میرود که بار دیگر درخشش این برند در فیلمهای دیگر کریستوفر نولان و به خصوص در فیلم تازهاش یعنی Oppenheimer که دربارهی زندگی فیزیکدان مشهور آمریکایی یعنی جی رابرت اوپنهایمر (J. Robert Oppenheimer) است ببینیم.
2 پاسخ
Thanks for your blog, nice to read. Do not stop.
درود به شما ، علاوه به علاقه ی شخصی من به همیلتون نوشتن این مقاله عشق و تخصص شما رو نشون میده .